چقدر روزا یکنواخت و بی حالن


اتفاقای هر روزو از برم

نمیدونم چجوری از این وضعیت مضخرف نجات پیدا کنم.

کتاب خوندنم سر حالم نمیاره

اهنگ جدید خوب پیدا نکردم

حوصله نقاشی ندارم

فیکسر رنگ گیرم نمیاد و مانتوم نصفه مونده روی میز کارم

اتاقم جم و جور نیست

تنها دل خوشی که دارم اینه که سفارشامو همه تحویل دادم خیالم راحته

اینم که از شنبه دیگه مدرسه نمیرم هم ازار دهندس.

مامانمم امروز اومد خونه یه عکس نشونم داد که کل بدنم مور مور شد.رفته بود خونه یکی از همینایی که برای کمک بهش معرفی کرده بودن.خانومه معتاد بوده و کسایی که معتادن خون نمیدونم تو بدنشون چی چی میشه که نمیتونه به همه بدن برسه واسه همین اندام های انتهایی بدن خوب نمیتونن رشد بکنن و اینا بعد حالا انگشتای دست و پای این خانومه هم بخاطر همین موضوع پوسته پوسته میشدن و میریختن.توی عکسه پای چپش فقط دوتا ناخون داشت و شصت پای راستشم سیاه شده بود و داشت کنده میشدمثل ناف بچه.وای خداوندا واقعا از ته دلم ازت تشکر میکنم که سالمم و توی زندگیم کمبود ندارم.

واسه این یکنواختی هم باید دنبال یه راه حل حسابی باشم.اینطوری نمیشه زندگی کرد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معرفی کالا شهربابک هاستینگ حکمت جهرم ایرانی ایران Duana Anthony tabiat741 خدمات کامپیوتر ساعی سخت افزار نرم افزار شبکه و لپ تاپ ديزاين خاص Linda